صندوقچه اسرار «رضا صندوق ساز» ؛ حرفه ای که از روسیه وارد گیلان شد

این روزها زمزمه مرگ اکثر از صنایع پر سابقه شهر رشت بیش از هر زمانی به گوش می‌رسد. صنایعی که زمانی رونق منحصر بفردی به شهرمان داده بودند. از بازار مسگران گرفته تا راسته سمسارانِ مسجد کاسه فروشان، استادکارهای ماهر و صنعت‌کاران چیره دست پایه ثابت تصورات ذهنی رشتی‌ها از این اماکن بوده است. پس از گذر از بازار مسگران به سمت مسجد کاسه فروشان حرکت کردیم و به راسته سمساران رسیدیم. جایی که حدود شصت یا هفتاد سال پیش محل فروش جهیزیه برای عروس خانم‌ها بوده‌ است.
...

چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۷
این روزها زمزمه مرگ اکثر از صنایع پر سابقه شهر رشت بیش از هر زمانی به گوش می‌رسد. صنایعی که زمانی رونق منحصر بفردی به شهرمان داده بودند. از بازار مسگران گرفته تا راسته سمسارانِ مسجد کاسه فروشان، استادکارهای ماهر و صنعت‌کاران چیره دست پایه ثابت تصورات ذهنی رشتی‌ها از این اماکن بوده است. پس از گذر از بازار مسگران به سمت مسجد کاسه فروشان حرکت کردیم و به راسته سمساران رسیدیم. جایی که حدود شصت یا هفتاد سال پیش محل فروش جهیزیه برای عروس خانم‌ها بوده‌ است.یکی از اصلی‌ترین اقلام جهیزیه آن دوران «صندوق» بود. ضرورت وجود صندوق به حدی بوده است که کسی عروس بدون صندوق به خانه بخت نمی‌فرستاد. در این میان تنها نام یک صندوق‌ساز بود که در تمام راسته مسگران از دهان کسبه خارج می‌شد: «رضا صندوق‌ساز»؛ کسی که سال‌ها در آن راسته صندوق ساخته و حالا دیگر در آن راسته نیست. پس به آدرس جدید آن رجوع شد. او در حجره‌ای واقع در گاراژ حاج صمد خانِ محله‌ باقرآباد رشت به کسب کار خود ادامه می‌دهد.
۷۳ سال صندوق سازی در رشت
ضا ظهرپیما» معروف به رضا صندوق‌ساز از ۶ سالگی وارد صنعتِ صندوق سازی شد. ۷۳ سال است که در این صنعت فعالیت می‌کند. اولین و ماهرترین استادکار او احمد علی بود که از روسیه به رشت آمده بود.
او به این باور است که دیگر کسی در ایران نیست که بتواند با کیفیت کار و تولید او در این صنعت فعالیت کند. به همین خاطر می گوید: اگر کسی در ایران پیدا شود که مثل من صندوق بسازد به او جایزه می‌دهم. صندوق ساز هست ولی صندوق آن‌ها بیش از سه ماه دوام ندارد. صندوق ساز های این دوره و زمانه، صندوق ساز نیستند، جعبه را حلب می‌زنند و به جای صندوق می‌فروشند. در گرگان و آمل صندوق می‌سازند ولی نه صندوق مرغوب.
رضا صندوق‌ساز نسبت به ساخته‌های دستِ خود تعصب مثال زدنی دارد: من در حجره‌ام صندوقی دارم که وقتی هجده سال داشتم و سرکارگر بودم آن را ساختم. حدود شصت سال پیش آن را فروختم و چند سال پیش که صاحبش قصد فروش آن را داشت خریدم. به نوعی این صندوق دفترچه خاطرات من است. زمانی که در حجره استاد کارم بودم از آن جدا شدم و وقتی خودم استادکار شدم دوباره به آن رسیدم.

رضا صندوق ساز در کارگاه خود دو نوع صندوق می‌سازد. صندوق «تورنده» که بدون آهن و حلب است و بدنه خارجی آن از چوب است و صندوق «روسی» که در ساخت آن از آهن و حلب استفاده می‌شود و وزن و استحکام بالایی دارد. او می‌گوید به طور کلی دوره آموزش شاگرد یا همان کارآموز با برشکاری با «فقان» و سپس نجاری شروع می‌شد و در ادامه با آهنگری و حلب سازی ادامه می‌یافت و در انتها با نقاشی و رنگ زدن پایان می‌گرفت. نکته اساسی در صندوق‌ سازی این است که استاد کار می‌بایست علاوه بر داشتن تمامی هنر‌های فوق ذکر، همه مراحل کار را با دست انجام دهد. به زعم او صنعت صندوق سازی که به نوعی شناسنامه صنایع شهر رشت به حساب می‌آید متشکل از چندین هنر است و این موضوع این صنعت را بسیار پر زحمت می‌کند.
رمزو راز صندوق های چوبی و حلبی
یک صندوق متشکل است از یک جعبه چوبی‌ که به دقت نجاری شده است، یک بدنه حلبی که جعبه چوبی را در بر می‌گیرد و وظیفه محافظت از صندوق را بر عهده دارد، چند ردیف تسمه آهنی که در محورهای طولی و عرضی از صندوق محافظت می‌کنند، یک قفل صدا دار که به «زاموک» معروف است، دو گیره در دو طرف صندوق، چفته و رَزَک.
وی توضیح می دهد: قیمت صندوق‌ها بسیار متفاوت است. صندوقی روسی با گل میخ و ابعاد بزرگ تا پنج میلیون تومان هم می‌رسد و در مقابل صندوق تورنده با چوب نا مرغوب پنجاه هزار تومانی هم وجود دارد. اما صندوق روسی دویست سال می‌کند و صندوق تورنده یک سال.
استادکار ظهر پیما در رابطه با محو شدن صندوق‌ها از سطح بازار چنین می گوید: از دوره‌ای که کمد وارد بازار شد، صندوق‌ها روز به روز کم طرفدار تر شدند تا به امروز که اصلا کسی از صندوق چیزی به خاطر نمی‌آورد. البته ناگفته نماند که بعضی از همکاران ما هم باعث خرابی بازار شدند. به جای استفاده از چوب نراد خشک متروکوب، از چوب صنوبر صندوق ساختند و در واقع کار عیب دار به مشتری تحویل دادند. عیب کار هم این است که چوب صنوبر پس از مدتی بخار پس می‌دهد و درون صندوق را خیس می‌کند. این اتفاق باعث می‌شد آن شش بقچه لباس زنانه یا کت و شلوار مردانه هم خیس و پس از مدتی پوسیده شود و آن مشتری مجبور شود لباس و صندوق را با هم دور بریزد.
وی می افزاید: یکی دیگر از مشکلات این صنعت این است که مشتریان از وجود چنین کالایی که با زحمات فراوان ساخته می‌شود اطلاعی ندارند. اگر نمایشگاه یا فروشگاهی وجود داشت شاید با به نمایش گذاشتن این کالا می‌توانست مشتریان این کسب و کار را افزایش دهد.
عدم حمایت از صندوق سازی
اما مشکل همیشگی و ثابت تمام استادکارهای قدیمی رشت، عدم حمایت مسئولین مربوط به کسب کارهای قدیمی این شهر است.در این رابطه این استادکار می گوید: من فقط برای خودم نمی‌گویم برای تمام استاد کارها می‌گویم، جناب آقای مسئول نگذار صنایع قدیمی این شهر که حکم شناسنامه رشت را داند از بین بروند.
وی ادامه می دهد: مسئولین مختلفی به اینجا آمدند ولی هیچکدام کوچکترین قدمی در راه کمک به این کسب و کار برنداشتند. دو سال پیش دو آقا و یک خانم از سازمان میراث فرهنگی آمدند و عکس گرفتند و قرار شد که با من تماس بگیرند، تا امروز که دو سال از آن دیدار گذشته من منتظر تماس آن‌ها هستم. در صدا و سیما هم گفتم که اگر من بمیرم این صنعت هم مرده… اجازه ندهید این هنر از بین برود. کمترین درخواست من این است بگذارید این هنر را به چند جوان خوش ذوق یاد بدهم تا پس از مرگم شهرمان از این کسب و کار دیرینه محروم نماند.
این روزها تمام کار رضا صندوق ساز این است که هر چند ماه یکبار صندوقی را تعمیر کند و یا بفروشد. شاید به دلیل همین بازار ضعیف و درآمد کم است که به فرزندانش اجازه ورود به این صنعت را نمی‌دهد. بزرگترین درد رضا صندوق ساز این است که از اکثر نقاط کشور مشتری برای تعمیر و یا خرید صندوق به حجره‌اش می‌آید ولی در شهر خودش که ۷۰ سال کار کرده کسی به او توجه نمی‌کند.
نظر شما